برادر زمانی که دو خواهر گربه های خود را به او دادند عید شد. قیافه اش حماسی بود. دختر آسیایی برای سال جدید چنان هدیه بزرگی به او داد که معلوم است که برادر انتظارش را نداشت. دختر آسیایی تصمیم گرفت تا گربه را از دم نکشد و تا زمانی که فرصتی برای استفاده از آن وجود داشت، بلافاصله دست به کار شد. سه نفری موفقیت آمیز بود، تقدیر فقط از بیدمشک خواهرش بیرون ریخت.
آیا می توان از کنار چنین زیبایی جذاب عبور کرد؟ او به خوبی میداند که مردی که شلوارش را به تن دارد از قبل یک نقطه طاس دارد و اسپرم در توپهایش با بیتابی میپرد. او الاغ خوبی دارد - او برای آن التماس می کند. من فکر می کنم تعداد زیادی از گل میخ های محله وجود دارد که به این میلف خدمات می دهند. چشمان مثل یک عوضی - لذت مسحور کننده و نویدبخش. من فکر نمی کنم که او هرگز یک غریبه را رد کرد.
چقدر این جوان فاحشه هیجان دارد، چقدر انرژی دارد! گلوی او خوب و عمیق است، فقط برای فرو بردن خروس ها مناسب است.