می توانم بگویم مرد غریبه در اتوبوس با سبزه طوری رفتار می کرد که انگار مدت هاست همدیگر را می شناسند. او با چاپلوسی دراز کشید در حالی که دختر داشت دیکش را می مکید و آنها بدون هیچ خجالتی یکدیگر را لعنت کردند. دختر نه تنها سوار اتوبوس شد، بلکه برجستگی های قوی سوراخ خود را از چوب آن مرد نیز احساس کرد.
تخیل پسر از بین نمی رود. منتظر ماندم تا دخترها یک فیلم ترسناک ببینند و بعد آمدند و هر کدام را به نوبه خود لعنت کردند. وقتی از خواب بیدار می شوید و ماسک می بینید، بی اختیار حالت ترس خود را افزایش می دهید. و این به رابطه جنسی تغییر میدهد، هورمونهای بیشتری از جمله آدرنالین ترشح میشود. این امکان وجود دارد که او و خواهر و دوست دخترش مرتباً چنین ترفندهایی را انجام دهند.